چهل شبانه روزبی تو
16 آذر 1393 توسط هاشمي
چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو
چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد
چه گریه ها که ندارد در آستین بى تو
مرا که چله نشینِ خرابه ها شده ام
مرا که با غم هر ثانیه عجین بى تو،
کسى نبرد به مهمانى دعا و درود
که عشق بى کس و کار است این چنین بى تو
به سر سلامتى من چه تلخ آمده اند
ستاره هاى پریشان هر پسین بى تو
چهل شب است که خواب غروب مى بینند
پرندگان غزل مرده زمین بى تو…